سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشک عطرى است نیکو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان . [نهج البلاغه]
دل نوشته
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گفتگوی صمیمانه با پرسابقه ترین حاجی ایران

اشاره:

تشرف به حج، همیشه به عنوان یکی از آرزوهای دیرین مسلمانان به ویژه ایرانیان مطرح بوده است. طوری که گاهی عمر علاقه‌مندان، سال‌ها در پی این انتظار و آرزو به سر آمده و دیدار از سرزمین وحی برای آنان ممکن نشده است. در چنین وضعیتی، اگر کسی توفیق حتی یک سفر را پیدا کند، برخود خواهد بالید که همای سعادت بر شانه‌هایش نشسته و خداوند برای او دعوتنامه حج فرستاده است.

تصور کنید که این سفرها به عنوان یک برنامه سالانه در زندگیتان گنجانده شده و دست کم حدود پنجاه بار در طول حیات شما تکرار شود. آن وقت، مانند حاج مصطفی رشیدی که از شانزده سالگی به حج تمتع مشرف شده، خوش‌اقبال و بلنداختر خواهید بود؛ مردی از فیروزآباد فارس که اولین سفرهایش را به صورت غیررسمی و از راه دریا تجربه کرده و سال‌ها به حمله‌داری و خدمتگزاری زائران بیت‌الله الحرام پرداخته است. او، نمی‌داند که در سفر امسال، چهل و نهمین، پنجاهمین یا پنجاه و یکمین حج تمتع را گذاشته است، اما خوب به یاد دارد روزی را که از طرف یکی از علمای استان فارس برای عزیمت به خانه خدا نیابت گرفت و از آن سال به بعد، خداوند، جواز حج مداوم را به او داد و تا امروز، غیر از چند سال تعطیلی حج، همه ساله به مکه مکرمه و مدینه منوره سفر کرد.

خاطرات حاج مصطفای هفتاد و یک ساله خیلی شنیدنی است. شاید لازم باشد ساعت‌ها کنار او بنشینی و نقل این سال‌ها را از زبان خود او بشنوی. سفرهای زیاد، از او یک سخنگوی مسلط به فرهنگ حج و زبان عربی نیز ساخته که در نوع خود جالب است.  دلتان نمی‌خواهد با این حاجی پرسابقه بیشتر آشنا شوید؟ این گفت و شنود را دنبال کنید.

خیلی‌ها دوست دارند مثل شما درخواست حج مادام‌العمر بکنند. چگونه بخواهند؟

خدا خیلی سفر اولی‌ها را دوست دارد. زائری که برای اولین بار مشرف شده، اگر از خدا بخواهد، اطمینان داشته باشد که تا آخر عمر به حج خواهد آمد. چون حج، موهبت خداست و نصیب و قسمت و پول در آن دخالتی ندارد. اگر او دعوتش را بفرستد، هیچکس نمی‌تواند مانع شود.

چگونه دعوتنامه اولین سفر را گرفتید؟

سال سی و یک، شانزده ساله بودم که به مشهد و زیارت امام هشتم(علیه‌السلام) رفتم. آنجا از خدا خواستم که حج نصیبم کند. روز شهادت امام رضا (علیه‌السلام) بود که حاجتم را گرفتم. وقتی به فیروزآباد برگشتم، یکی از علمای آنجا از من خواست به نیابت از او به حج مشرف شوم. نمی‌دانستم قبول کنم یا نه. راه و چاه را نمی‌شناختم و اصلاً معلوم نبود یک بچه شانزده ساله چگونه می‌تواند خودش را به هزاران کیلومتر آنطرف‌تر برساند. اما آن عالم به من اصرار کرد که نیابتش را قبول کنم.

چرا این نیابت را به شما داد؟

او در زمان آیت‌الله بروجردی، یکی از علمای منطقه بود و من پیش او جامع‌المقدمات (از دروس طلبگی) را می‌خواندم. گاهی هم با او در سفر قم و دیدار با مراجع عظام همراه می‌شدم و باهم انس زیادی داشتم.

از همان سال اول، دعوتنامه سالانه گرفتید؟

تاامروز که اینجوری بوده است. چون در سفر اول، وقتی چشمم به خانه خدا افتاد، از صاحب کعبه خواستم که هرسال مرا به حج دعوت کند. اتفاقاً سال بعد هم یک نفر دیگر به من نیابت داد و با چهار ـ پنج نفر دیگر، راهی عربستان سعودی شدیم.

فکر می‌کنم عزیمت به مکه و مدینه در آن سال‌ها خیلی پرزحمت بوده است.

برای شما قابل تصور نیست. ما با اتومبیل از فیروزآباد تا بوشهر، بندر دیر یا بندر گناوه می‌آمدیم. تازه در آنجا سوار لنج بادبانی می‌شدیم و به بحرین، قطر یا امارات می‌رفتیم. آنجا باید چند روز می‌ماندیم و بعد، با گذشتن از یک خلیج، خودمان را به اول سرزمین «خُبَر» (عربستان) می‌رساندیم. از آنجا با ماشین‌های باری، اول به قطیف و احصاء و سپس به دهران و ظهران می‌رفتیم. تازه ما به ریاض رسیده بودیم و باید با ماشین‌های دیگری به مکه می‌رفتیم. آن زمان، هیچ جاده‌ای در عربستان آسفالت نداشت و راه‌ها رملی بود. گاهی تا رکاب کامیون در شن فرو می‌رفت و باید به زحمت آن را خارج می‌کردیم. چوب‌های مخصوصی را زیر چرخ کامیون می‌انداختیم تا از دل شن در بیاید.

خرج سفر در آن سال‌ها چقدر بود؟

سال اول را دقیقاً به یاد ندارم، اما بعدها که خودم حمله‌دار (مدیر کاروان) شدم، هفتصد تا هشتصد تومان از زائر می‌گرفتم. البته با این پول، گاهی تا پنج ماه در سفر بودیم و در عتبات عالیات (عراق)، اردن، قدس، مصر، سوریه، لبنان، مکه و مدینه اقامت می‌کردیم. این هزینه در سال‌های بعد تا 3 هزار تومان هم رسید.

اولش از خدا خواستم که دست کم هفت بار مرا به حج بطلبد. وقتی به هفت بار رسید، معامله‌مان را با خدا فسخ کردیم و تعدادش را به هفتاد رساندیم! تا آن هفتاد سفر، بیست سفر دیگر مانده است.

از کجا شروع می‌کردید؟

اولین مقصد ما، مکه و مدینه بود. چون قرار بود قبل از هرچیز، زائران را به خانه خدا ببریم. اگر پول کافی و میل به ادامه سفر داشتند، آنجا تصمیم می‌گرفتند که به عراق هم بروند. باز اگر دوست داشتند این سفر ادامه پیدا کند، ما آنها را به سوریه، لبنان و باقی جاها می‌بردیم. خیلی‌ها هم دوست داشتند به مصر و زیارت حضرت نفیسه، عروس امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بروند.

گذرنامه‌ای هم که در کار نبود؟

آن روز ما برگه‌هایی به نام «علم خبر» می‌گرفتیم. البته از ایران به صورت غیررسمی خارج می‌شدیم. این برگه را در بحرین، قطر یا امارات به ما می‌دادند.

سفرهای متوالی شما تا امروز ادامه پیدا کرده است. آیا هر بار برای حج سال بعد از خدا تقاضا می‌کردید؟

اولش از خدا خواستم که دست کم هفت بار مرا به حج بطلبد. وقتی به هفت بار رسید، معامله‌مان را با خدا فسخ کردیم و تعدادش را به هفتاد رساندیم! تا آن هفتاد سفر، بیست سفر دیگر مانده است.

چه کراماتی در این سفرها مشاهده کرده‌اید؟

سال پنجاه یا پنجاه و یک بود که ما در مدینه در منزل سادات بنی‌هاشم اقامت داشتیم. دوره ملک فیصل بود و دولت تصمیم گرفته بود مزار اسماعیل، فرزند امام صادق (علیه‌السلام) را که در موقعیت فعلی پله‌های بقیع واقع شده بود، جابه‌جا کند. قبر آن حضرت در خانه امام ششم بود و سقف بنای بسیار قدیمی خانه در حال فروریختن بود.

یعنی این خانه در محله بنی‌هاشم و ورودی بقیع واقع شده بود؟

بله. خانه اهل بیت عصمت و طهارت (علیه‌السلام) از جمله امام حسن (علیه‌السلام)، امام حسین (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) در این محله بود و هنوز می‌شد بقایای آن محله و خانه‌ها را به چشم دید. آب گوارای مدینه هم از خانه امام حسین (علیه‌السلام) بیرون می‌آمد. آب کم بود و کوزه‌های کوچک و گلی را در حرم گذاشته بودند که مردم از آن بنوشند. حرم پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم تنها دو در ورودی داشت. یکی باب جبرئیل و یکی باب نساء.

 

تا امروز که اینجوری بوده است. چون در سفر اول، وقتی چشمم به خانه خدا افتاد، از صاحب کعبه خواستم که هرسال مرا به حج دعوت کند. اتفاقاً سال بعد هم یک نفر دیگر به من نیابت داد و با چهار ـ پنج نفر دیگر، راهی عربستان سعودی شدیم.

با این توصیف‌های شما، مدینه آن زمان زیباتر بود یا حالا که حرم و صحن و سرای پیامبر، اینقدر باشکوه و مجلل است؟

آن وقت معنوی‌تر بود، اما الآن خیلی بهتر، تمیزتر و شکوهمندتر است.

اولین حجی را که نیابت نداشتید و مال خودتان بود، کی مشرف شدید؟

سال سی و نه بود. تا آن زمان، همه را نیابت آمده بودم و استطاعت مالی نداشتم که حج تمتع بیایم. من یک کارگر ساده ساختمانی بودم و درآمد خیلی کمی داشتم. درآمد یک سال را جمع کردم تا به هشتصد تومان رسید و «مستطیع» شدم.

مجرد بودید؟

بله. سال بعد از تشرف به حج تمتع ازدواج کردم.

وگرنه هیچوقت مستطیع نمی‌شدید! آن سال هم به شکل غیررسمی از کشور خارج شدید؟

بله. نمی‌گذاشتند به این سادگی‌ها آدمی به سن و سال من به حج برود. راستش، شهربانی شیراز که متولی امور حج بود، فهمیده بود که من به صورت غیرقانونی از کشور خارج می‌شوم. حتی یک بار دستگیرم کردند و تعهد گرفتند که دیگر این کار را نکنم.

چون سرباز بودید، مانع از این کار می‌شدند؟

یکی از دلایلش همین بود. البته من معاف شدم، اما چون قبلاً بارها از مرز خارج شده بودم، شهربانی درست سر بزنگاه، وقتی پایم به شیراز رسید، دستگیرم کرد.

پس باید ماجرا را تعریف کنید.

سفر به مکه و مدینه با آن همه زحمت و رنج، خسته‌مان کرده بود. با خودم گفتم هرطور شده باید با هواپیما به شیراز برگردم. یکی از همولایتی‌های ما در ظهران عربستان، پولی به من قرض داد تا بلیت بخرم و از قطر با هواپیما به شیراز بروم.

یادتان می‌آید چقدر از او پول گرفتید؟

2 هزار تومان. آدم پولداری بود. نشانی داد که پول را در شیراز به چه کسی پس بدهم. من هم این پول را گرفتم و راهی قطر و از آنجا با هواپیما راهی شیراز شدم. همینکه از هواپیما پیاده شدم، یک نفر جلویم را گرفت و پرسید: تو مصطفی رشیدی هستی؟ گفتم: بله. گفت: تو از زیر کدام گل به مکه رفتی؟ خلاصه مرا به شهربانی بردند و رئیس اطلاعات آنجا خیلی اذیتم کرد. آنقدر کتکم زدند که غش کردم.

خلاصه لذت هواپیماسواری از دماغتان درآمد.

بله. حتی تمام وسایل را گرفتند و خودم را به حبس انداختند. آنقدر التماس کردم و خودم را به بیماری زدم که رهایم کردند. تعهد گرفتند که دیگر از راه قاچاق به مکه نروم. قبول کردم و آزاد شدم. اما سال دیگر، دوباره وسایلم را جمع و جور کردم تا عازم مکه شوم. در شیراز، پیش یکی از دوستانم ایستاده بودم و منتظر ماشین بودم که رئیس اطلاعات شهربانی مرا دید. نزدیک آمد و به اسم صدایم کرد. بعد گفت: باز هم قصد سفر به مکه داری؟ تازه من حدود پانزده تا زائر هم با خودم آورده بودم. دست آخر از آن دوست شیرازی تعهد گرفتند که من به مکه نروم. اما رفتم!

چگونه مدیر کاروان شدید و رسماً به حمله‌داری پرداختید؟

سال بعد، دوباره همان رئیس اطلاعات شهربانی مرا در شیراز دید. به شهربانی احضارم کرد. گفتم، حتماً دوباره یکی راپورت ما را به او داده است. در راه، هزار بار «انا انزلنا» و «قل اعوذ برب‌الناس» خواندم که کاری به کارم نداشته باشد. اما او در شهربانی گفت: راستش را بگو. آن روز مرا نفرین کردی؟ ترسیدم. گفتم:‌ نه. من نفرینتان نکردم. گفت: حالا که اینقدر اصرار به رفتن داری، چرا نمی‌آیی از راه قانونی به مکه بروی؟

پیرمرد حدوداً هشتاد ساله‌ای در کاروان داشتیم که زمان برداشتن عمود خیمه‌ها گم شد. هوا تاریک بود و هرچه گشتیم پیدایش نکردیم. پاهایمان برهنه و تاول زده بود. به صاحب‌الزمان (عج) متوسل شدیم و گفتیم: «ای پسر فاطمه! خودت حاجی ما را پیدا کن و به داد ما برس.» می‌ترسیدیم که زیر دست و پا بماند. به هر حال آن پیرمرد، امانتی دست ما بود. باور کنید، کمتر از یک کیلومتر جلو رفته بودیم که یک نفر از میان جمعیت داد زد: «حاج مصطفی! بیا حاجی‌ات را بگیر.

خودش کارها را درست کرد و من در استانداری امتحان حمله‌داری دادم. آن وقت به حج می‌گفتند: «حج مناسکی» یعنی یک حمله‌دار باید تمام کارها را خودش می‌کرد. رفت و آمد، تدارکات، اسکان، تغذیه، اعمال زائران و... همه به عهده او بود.

جور کردن امکانات برای زائران سخت نبود؟

در عین حال که کار روی دوش یک نفر بود، اما کارها خیلی راحت جلو می‌رفت و زائران، جز برای زیارت حرم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و انجام اعمال و مناسک حج، مقصود دیگری نداشتند. آن وقت، هتلی در مکه یا مدینه نبود و از زائران با این غذاهای رنگارنگ پذیرایی نمی‌شد. جای فعلی محکمه مدینه یا در سمت باب جبرئیل حرم، تماماً باغ بود. میان نخل‌ها چادر می‌زدیم. هر نفر، 2 پتو داشت. یکی زیر و دیگری را رو می‌انداختیم. سرمان را هم روی کرسی‌بندی دور نخل می‌گذاشتیم و می‌خوابیدیم. غذای ما هم نان خشک فیروزآباد و روغن گوسفندی بود که با شکر مخلوط می‌کردیم و می‌خوردیم. اگر هم می‌خواستیم یک غذای پختنی بخوریم، یک قابلمه سر چراغ نفتی می‌گذاشتیم، گوجه فرنگی می‌پختیم و با نان می‌خوردیم. چلومرغ و خورشت فلان در بساط ما نبود.

چند تا زائر با خودتان می‌بردید؟

وقتی به شکل غیررسمی می‌رفتیم، معمولاً بیست نفر همراه داشتیم. زمانی که حمله‌دار شدم، کار سخت‌تر بود. باید تمام استان فارس را می‌گشتیم و چهل تا پنجاه زائر پیدا می‌کردیم. مردم توان پرداخت پول زیاد را نداشتند.

از مدینه گفتید، اما توصیفی از شهر مکه و خانه خدا نداشتید.

مکه هم خیلی ساده و جالب بود. مردم در مسعی، هم راه می‌رفتند و هم از دکان‌های آنجا خرید می‌کردند. خانه خدا هم آنقدر خلوت بود که می‌شد روی بام کعبه نشست، دعا و نماز خواند یا حتی خوابید! کارگرانی بودند که یک ریال می‌گرفتند و حاجیان را با یک زنبیل از هجر اسماعیل بالا می‌کشیدند.

در این همه سال که به حج مشرف شده‌اید، حتماً چشمه‌هایی از عنایت و توجه خداوند را مشاهده کرده‌اید.

بسیار زیاد. آن وقت‌ها راه عرفات به مشعر، خیلی نامناسب و خسته‌کننده بود. پیرمرد حدوداً هشتاد ساله‌ای در کاروان داشتیم که زمان برداشتن عمود خیمه‌ها گم شد. هوا تاریک بود و هرچه گشتیم پیدایش نکردیم. پاهایمان برهنه و تاول زده بود. به صاحب‌الزمان (عج) متوسل شدیم و گفتیم: «ای پسر فاطمه! خودت حاجی ما را پیدا کن و به داد ما برس.» می‌ترسیدیم که زیر دست و پا بماند. به هر حال آن پیرمرد، امانتی دست ما بود. باور کنید، کمتر از یک کیلومتر جلو رفته بودیم که یک نفر از میان جمعیت داد زد: «حاج مصطفی! بیا حاجی‌ات را بگیر.» رفتم جلو و دیدم پیرمرد مثل بید می‌لرزد. هرچه گشتم، صاحب صدا را که مرا به اسم خوانده بود، پیدا نکردم. پیرمرد هم نفهمیده بود که کسی دستش را گرفته و پیش ما آورده است.

خیلی‌ها دوست دارند مثل شما درخواست حج مادام‌العمر بکنند. چگونه بخواهند؟

خدا خیلی سفر اولی‌ها را دوست دارد. زائری که برای اولین بار مشرف شده، اگر از خدا بخواهد، اطمینان داشته باشد که تا آخر عمر به حج خواهد آمد. چون حج، موهبت خداست و نصیب و قسمت و پول در آن دخالتی ندارد. اگر او دعوتش را بفرستد، هیچکس نمی‌تواند مانع شود.

در شرایط فعلی که حج پیاپی، بسیار سخت و تقریباً غیرممکن است، چه می‌کنید؟

من از سال هفتاد و پنج که مدیر کاروان نیستم، به عنوان زائر به حج می‌آیم. برای چهار ـ پنج سال آینده هم نوبت دارم. بعدش هم خدا بزرگ است. البته فکر نمی‌کنم عمرم کفاف بدهد. از خدا خواسته‌ام که اگر به حج مشرف نشدم، آن سال، سال مرگ من باشد.

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی حج



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( شنبه 87/4/8 :: ساعت 12:52 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غدیر نقطه ای برای نمایش ولایت
رئیس جمهور روحانی
آخر الزمان و عقلانیت انسان ها
شعری از محمدعلی بهمنی
اس ام اس های عاشورایی
دوراهی
عوامل بصیرت زا از کلام رهبر
امتیازات ویژه خداوند برای روزه داران خوش اخلاق
روزه را به بهانه گرما ترک نکنیم !!
می دانید چرا کسی سطل آشغال آتش نمی زند!
همسرداری آیه الله بهجت
ولی عصر در کلام آیه الله بهجت
ماجرای نماز شب آیت الله بهاءالدینی
وصیه های ایت الله قاضی به شاگردانشان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 51
>> بازدید دیروز: 122
>> مجموع بازدیدها: 714925
» درباره من

دل نوشته
سید جعفر یوسفی
سلام دوستان عزیز، از اینکه به کلبه کوچک ما هم سر می زنید ممنونم. سید جعفر یوسفی هستم درسال1363 در خطه مقدس مشهد به دنیاآمدم و هم اکنون طلبه حوزه علمیه قم می باشم . کارم تحصیل علم است و به این افتخار می کنم . به فکر این بودم که وبلاگی را راه اندازی کنم و در حد وسع خود ،مطالبی را در آن گردآوری نمایم و اکنون بحمد الله به این خواسته دست یافتم. امیدوارم این کار را ادامه دهم و سختی های کار مرا از ادامه دادن این روند منصرف نگرداند.

» پیوندهای روزانه

اخبار روز [81]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
قرآن شناسی[9] . ولایت فقیه[7] . آیت الله مصباح[7] . حجاب[5] . قرآن[5] . قاعده[4] . مقبوله عمر بن حنظله[4] . وجود ذهنی[4] . شبهات[4] . اوصاف قرآن[4] . ایران[4] . حضرت زهرا[4] . دین[4] . زیبایی حجاب[4] . آیت الله مصباح یزدی[4] . امام خمینی[4] . انقلاب اسلامی[4] . امامزادگان[3] . امام رضا ع[3] . برنامه[3] . سبک زندگی[3] . خدا[3] . خلاصه قرآن شناسی[3] . تقوا[3] . انسان[3] . عبودیت[3] . سبک زندگی معنوی امام رضا ع[3] . شعائر الهی[3] . وحی[3] . هدف خلقت[3] . قاعده الواحد[3] . فقه[3] . عناوین قرآن[2] . فلسفه[2] . عبادت[2] . مزایا[2] . معشوق[2] . منزلت عقل[2] . نقش نماز[2] . هندسه معرفت دینی[2] . معدومات[2] . معرفت دینی[2] . کتاب[2] . هدف[2] . عاشق[2] . عشق به خدا[2] . عفاف[2] . عفت[2] . سبک زندگی معنوی[2] . سید صدرالدین دشتکی[2] . صدق[2] . عقلانیت[2] . غرب[2] . حقوق[2] . دستاوردها[2] . دشتکی[2] . اشکالات[2] . اعجاز قرآن[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله جوادی[2] . آیت الله جوادی آملی[2] . استقراء[2] . استقرای تام . استقرای ناقص . اسعد العجم . اسلام ناب . اشتراوس . آیت الله ریشهری . آیت الله قاضی- موعظه- عمل- دستورالعمل- شاگرد . آیت الله قرهی . آیت الله لاریجانی . 4 عمل پر محتوا . iran . qoran . آثار . آخرالزمان . آرامش . آرامش جامعه . آزدای . آشغال- هاشمی- آیت الله- ازدحام- حادثه- ده نمکی- حرف حساب . آیت الله . آیت الله آملی لاریجانی . آیت الله بهاء الدینی- نماز شب- شهید صیاد شیرازی- آیت الله صدیقی . آیه 146 اعراف . آیه 21 . آیه 39 یونس . اباالحسن . ابناء فارس . اتمام حجت . اثبات اعجاز قرآن . احیای معنویت . ادراک عقلی . ادله . ادله قاعده . ارزش انسان . ارسطو . اس ام اس . اس ام اس های عاشورایی . آیت الله بهجت- امام عصر عج- آیت الله جوادی- مردم قم . انتخابات . انقلاب اسلامی ایران . انقلاب عرفانی . اهل الفارس . اهل بیت . اوصاف . الاسلام . الحکومة . النظام . الواحد . امام باقر . امام رضا علیه السلام . امام علی علیه السلام . برنامه عبادی . برهان . بصیرت-رهبری-بصیرت زا-شبهه ها-عمار . بلاغ . بمب گذاری . بندگی . بیابان زدایی . پاشیدن بذر . پاکدامنی . پست مدرنیسم . پیام امام خمینی . پیام رهبری . پیام، زندگی . پیامدهای معرفتی . پیامک . پیامک دهه فجر . تب . تب بر . تحدی . تربیت . تعظیم . تقسیم بندی محتوایی . دعای نور . دفاع مقدس . دلالت . دلنوشته . دلیل عقلی . دهه فجر . دیدگاه ها . دستاوردهای راهبردی . خشنودی خدا . سبک زندگی امام رضا . زیبایی زن . دین- تحیر- رفع تحیر- دو راهی- جاده- زندگی- دنیا- آخرت . دین داری . رئیس جمهور روحانی، روحانی، رئیس جمهور، سفر، نیویورک، آمریکا، ره . راز اعجاز قرآن . راز عربی بودن . رَجُلٌ مِن أهلِ قُم . رهبری . روایة النبی ص . روزه- گرما- ثواب . روزه-اخلاق نیکو . ریشه ها . رکن . زن . زندگی . زیبایی . حقوق شهروندی . حقیقت نماز . حکم ایجابی . حکومت . حکومت اسلامی . حکومت مهدی ع . حکیم . خارق العاده . خاطرات . خبرگان . خلاصه مقاله . درس اخلاق . درس نامه . حضرت زهرا س . حفظ نظام . حق . حق الیقین . حق شهروندی . توصیه . توصیه های قرآنی . تولیدات داخلی . جامعه . جهاد کشاورزی . چشم انداز . چشم به راه . بالغه . بحران فکری . حجاب به زن زیبایی می دهد . حجاب زن . حجاب و آزادی . حجت الاسلام دکتر رضوانی . حدیث کساء . غربشناسی . غصب حق . فارابی . فاطمه . فاطمیه . فراتر از زمان . فرج . فرقان . عقلانیت، آخرالزمان، مسئولین، تهمت، اقتصاد، تولید داخلی، دشمن . عقول کامله . علامه مصباح یزدی . علم . علوم انسانی . علی . عناوین . قرآنی . قلمرو دین . قواعد فقهیه . لاریجانی . مازندران . مباحث بنیادی . مبارک . مبنا . مبنای قاعده . مبین . مثانی . محافظ . محافظت . محبت . محبت، محبت الهی، علامه طباطبایی، عشق . محرم . مد . مد حجاب . مدرنیته . مردم قم . صدق قاعده . شریعت . شان عقل . عقل . عاشورا . عشق . شعر . شعر عاشورایی . شناور . شهید چمران . شهید صفار هرندی . شهید مطهری . شهید نیک نژاد . شوهرداری . شکم . صادر اول . صحف . سپاه . ستایش آمیز . سخنان رهبری . سعد و نحس بودن ایام . سلام . سلامت جسم . سلامت روح . سلمان . سلوک . سهرو حسن . سوره عمران . سیاست گذاری . کعبه . معرفت شناسی . ویژگی ها . ویژگی های دنیا . ویژگی های نماز . یوسف . ههدف . واژگان . وجدان بشری . وجوب حفظ نظام . وقار . ولایت . نقل . نماز . نماز کلید گشایش . نکته . هستی شناسی . همسرداری- رسول خدا ص- رفتار نیک با همسر- زن- امیرالمومنین ع . هندسه . منطق . مهیمن . موشک . میرزا مهدی آشتیانی . نزول تدریجی . نزول قرآن . نسبی گرایی . نظرات آیت الله مصباح . نظرات علامه طباطبایی . مفاتیح الجنان . مفهوم . مقام معظم رهبری . مقبوله . مقبوله عمر به حنظله . من حاز ملک . منابع طبیعی . منافقین . منرلت عقل . مشرق زمین . قاعده فقهیه . قاعده من حاز ملک . قانون جزایی . قانون مدنی . فلسفه اسلامی . فلسفه سیاسی اسلامی .
» آرشیو مطالب
فروردین 1386
اردیبهشت 1387
خرداد ماه 1387
تیر ماه 1387
مرداد ماه 1387
شهریور ماه 1387
مهرماه 1387
آبان ماه 1387
آذر ماه 1387
بهمن ماه1387
فروردین 1388
خرداد 1388
تیر ماه 1388
فروردین 90
فروردین 92
خرداد 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
شین مثل شعور
پاسدار و عاشق ولایت
قل هوالله احد
نظرمن
جاده های مه آلود
قیدار شهر جد پیامبراسلام
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
اسپایکا
لیلی و مجنون
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقص خون
****شهرستان بجنورد****
مشاور

قرآن
دینی
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
بصیرت مطهر
عشق مشعلدار
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
.: شهر عشق :.
هواداران بیرجندی دکتر قالیباف
تراوشات یک ذهن زیبا
نقدونظر
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
دوستدار علمدار
ابـــــــــــرار
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
خدایا،عاقلی مودبم فرما
مرام و معرفت
(بنفشه ی صحرا)
پرستوی مهاجر
:: امـــید وصـــل ::
علمدار بصیر
اواز قطره
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
مهاجر
موعود
خوزستان مظهر شجاعت وفداکاری ملت ایران است
به یاد تنهاترین سردار-امام حسن مجتبی علیه السلام
طوبای محبت
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
گنجگاه
روان شناسی * 心理学 * psychology
مهربونی
دل نوشته های یک دیلامی
---پــــــلاک عاشــــقی مـــــــن---
منتظران مهدی(عج)
http://saman1348.blogfa.com/
*(حرفهای نگفته)*
پایگاه شهیددکترچمران-چریان
گل گشت
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
شریعت پاینده
قرارمون تو آسمون
صدای مردم نی ریز
فریضه برتر
قوطی عطار
فاو.سرزمین رهایی
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
جهت یاب!
زازران
انتخابات 92 و انتخاب گزینه اصلح
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه
سجاده ای پر از یاس
یوسف فاطمه
مجاورِ آقا
پیامبر اعظم
آسمان آبی
جمهوریت
طب مذهبی دکتر رحمت سخنی
آریایی
علوم قرآنی
خاکیان ناسپاس
تنها امید
دعا و نیایش (بر محمد و آل محمد صلوات)
عاشق
حزب اللهی مدرنیته
درد و دل های یک خبرنگار
ترنم باران بهاران ( نظرآباد )
دکتر خسرو پناه
بنیاد حکمت اسلامی صدرا
دکتر عصام العماد
موسسه تحقیقاتی اسراء
پایگاه علمی فرهنگی تجلی اعظم
معنای زندگی
جوادقدرتی..خوش آمدید..javadghodrati..بفرماییدچایی..نظریادت نره..
وفا
شب مهتابی
دل نوشته های من
همه چی
ابن یاسین

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان















» طراح قالب